روشنا گاه

گام های روشن به سوی آگاهی

به مناسبت روز پژوهش

  • علی کهن مو
  • يكشنبه ۲۸ آذر ۰۰
  • ۲۰:۱۳

پژوهش دنبال کردن یک سوال تا رسیدن به پاسخ آن است. سوالی که از دل مشکلات جامعه، ذرات ریز نادیدنی، بدن پر رمز و راز انسان، کره زیبای زمین، عمق کهکشان‌ها، گوشه‌های ذهن آدمی یا ... جلوه کرده و پژوهشگر را کنجکاو می‌کند که جوابش را بیابد.

پژوهش لذت بردن از مسیر است و چشم امید داشتن به آینده که همان پاسخ باشد. شاید این پاسخ گرهی از کاری بگشاید، شاید زندگانی ما را چشم‌نوازتر و آسوده‌تر کند.

پژوهشگر «آدم» است؛ نیاز به بودجه دارد، نیاز به انگیزه دارد، نیاز به آرامش نسبی دارد، نیاز به محیط مساعد دارد، نیاز به مسئولان حمایت‌کننده دارد، نیاز به همکاران و راهنمایان خوب دارد، و نیاز به درک متقابل جامعه دارد.

جامعه باید بداند که پژوهش امری بسیار مهم است؛ چراکه در هر حوزه‌ای دنبال مشکل می‌گردد تا آن را حل کند. اگر او نباشد گام اول حل مسئله برداشته نمی‌شود.

پژوهشگر نسبت به چاله‌ها و چاه‌ها بی‌تفاوت نیست؛ بلکه دلسوز است. و در کنار دلسوزی، مطلع است. می‌داند که از چه طریق دنبال حل مشکل برآید. گرچه خطا دارد اما سعی دارد از مهارت و علمش خوب استفاده کند. نمی‌خواهد مثل برخی، برای درست کردن خم ابرو، چشمی را کور کند.

پژوهشگر هم باید بداند که محور کارش به معنای واقعی کلمه بهتر است پژوهش بماند. پول، شهرت و مقام خطر آلوده‌کنندگی دارند و این آلودگی چه بسا پاسخ واقعی سوال را بپوشاند. پس یک هنر پژوهشگر این است که کارش را پاکیزه نگه دارد.

دیگر این که پرسش‌های منتظر پاسخ، زیادند اما همه اولویت و فوریت یکسان ندارند. هنر دیگر پژوهشگر همین است که خوب مسائل مهم را انگشت بگذارد و وقت خود را چنان مدیریت کند که صرف موثرترین‌های حوزه پژوهشی‌اش شود.

و باز،
روز پژوهشگر بر همه اهالی راستین پژوهش مبارک

با طب سنتی چه کنیم؟

  • علی کهن مو
  • سه شنبه ۷ ارديبهشت ۰۰
  • ۱۴:۳۳

مقدمه

طب مکمل مجموعه ای از طب های سنتی یا فرعی یا روش‌های درمانی است که در حیطه‌ی پزشکی رسمی (مدرن) قرار نگرفته‌است یا اثربخشی آن‌ها اثبات نشده، رد شده، غیرقابل اثبات و یا زیان ‌بخش است؛ قسمتی از این ها در واقع هنوز مورد تأیید  دانش روز پزشکی قرار نگرفته‌اند، اما در کنار پزشکی امروز در اقوام و فرهنگ های مختلف استفاده میشوند. برای مثال می توان طب سوزنی، گیاه درمانی، طب سنتی چینی، ماساژدرمانی، انرژی درمانی و آنچه در این مقاله بحث می شود، یعنی طب سنتی ایران را نام برد.

در جامعه امروز ما تقابل هایی بین طب سنتی و پزشکی مدرن دیده می شود؛ به خصوص در این باره که کدام کارآمدتر است و هر یک چه جایگاهی در حوزه سلامت کشور باید داشته باشد.

افرادی شدیداً از طب سنتی و گاه ایرانی-اسلامی طرفداری می کنند و اغلب توصیه هایی که برگرفته از طب سنتی است را به کار می برند، حتی اگر در حد ادعا و شایعه باشد. این طیف گاه از پزشکی جدید ابراز انزجار می کنند و با عباراتی مثل «پزشک های امروزی به درد نمی خورند، آدم رو بدتر می کنند، دنبال پول اند، یه مشت مواد شیمیایی به خوردمون می دند» از آن صحبت می کنند. برخی در حد توطئه صهیونیزم و سرمایه داران غربی قضیه را پیش می برند.

گروهی در طیف مخالف، قویاً طب سنتی را می کوبند، و کسانی که دنبال آن می گردند را ناآگاه و مرتجع می دانند و توصیه های طب سنتی، روش های درمان آن و بحث مزاج ها و طبع ها را غیر علمی، شبه علم، عتیقه، عوام پسندانه و گاه خطرناک می دانند.

  • ادامه مطلب
  • سرگذشت کتاب

    • علی کهن مو
    • دوشنبه ۲۶ خرداد ۹۹
    • ۱۵:۱۶

    به روزگاری پای گذاشته ایم که هر روز با صفحات و صحنه های زیادی روی نمایشگرها مواجه می شویم. دست در جیب خود کرده، تلفن هوشمند را بیرون آورده، به فضای مجازی وارد می شویم، جایی که اطلاعات و محتوای مختلفی انتظارمان را می کشند. یا لپ تاپ خود را روشن و در اینترنت و فایل های خود جست و جو می کنیم، باز صفحه های زیادی برای خواندن. گرچه هنوز کتاب های چاپی و کاغذهای مطبوعات هم حضور دارند اما سهم آنها در اطلاع رسانی به ما کمتر شده است.

     

    تاریخ کتاب

     

    برگردیم به گذشته ها تا از گذر تاریخ، بدانیم چه بر سر کتاب ها آمده است. پنج هزار سال قبل زمان خوبی است برای آغاز داستان. انسان آن زمان به قدری متمدن شده که نمادهایی روی تکه سنگ ها حک کند و برای انتقال مفاهیم از آن بهره برد. سومری ها که در جنوب بین النهرین، نزدیک ما، می زیستند احتمالا این روش را داشتند.

    کمی بعد، در یک تمدن دیگر پیرامون رود پربرکت نیل، مصری ها پاپیروس را برای تهیه نوعی کاغذ اولیه استفاده می کردند. پاپیروس گیاهی خودرو کنار آن رود بود که مغز ساقه اش را در آورده، رشته رشته می کردند و بعد به شکل صفحه ای می فشردند و می چسباندند و سپس خشک می کردند. حالا آنان لوحی مناسب برای نوشتن داشتند. قلم شان هم از اجزای نوک تیز چوبی یا گاه پر پرندگان بود.

  • ادامه مطلب
  • استاد و دانشجو

    • علی کهن مو
    • دوشنبه ۵ خرداد ۹۹
    • ۱۰:۵۳

    دانشگاه محیط عجیبی است، با اجزا و اعضای بسیار گوناگون. هر سو که می نگری، کسی به شکل خاصی دنبال کاری است. طرز رفتار و گفتار دانشگاهیان با هم متفاوت است. نقش های دانشجو، استاد، کارمند، کارگر و مدیر روی صحنه دانشگاه پخش شده است. رابطه این نقوش با هم گاه گل و بلبل است و گاه زد و خورد و غالباً میان این دو. من اکنون از بقیه چشم می پوشم و نور صحنه را بر استاد و دانشجو می افکنم. لطفا تغییر لحن و جدیت را بین بخش های این مطلب، ببخشایید که آنها بسته به موضوع و جو بخش، خود بر قلم اثر می نهادند.

     

    استاد و دانشجو

     

    استادان دانشگاه شخصیت های ویژه ای دارند. اگر حواس و خرد چند لحظه ای فرصت داشته باشند یکی از آن عزیزان را در محیط دانشگاه زیر نظر گیرد، بدون شناخت قبلی، به احتمال بسیار به عنوان استاد شناسایی می شوند. این قضیه می رساند که وجوه مشترکی در آنان هست. البته درصدی از استادان متمایز اند و قوای عادی را یارای تشخیص آنان نیست، مگر مدرک بارزی پدیدار شود! به هر حال من قصد بیان ویژگی های مشترک استادان را ندارم و چنین صلاحیتی در خود نمی بینم.

    دانشجویان را هم به سادگی می توان شناخت، جز آن دسته که سنشان از حدی گذشته یا در مدارج عالی تر سیر می کنند! رفتار، پوشش، حضور اطرافیان و همراهی با آنان، سرعت گام برداشتن و تحرک اعضای بدن، قیافه، کتاب و جزوه در دست یا جلوی صورت داشتن و ... همه نشانه هایی بر پیشانی اند. برخی دانشجویان در یکی دو خصوصیت متفاوت اند و بعضی نیز مایلند خود را متفاوت نشان دهند، گاه موفق ولی اغلب ناموفق!

    تمرکز بحث من از این پس، ارتباط متقابل استاد و دانشجو است. این ارتباط در ثمردهی علم و دانشگاه شایان توجه است. ما می دانیم که مطالب علمی به خوبی باید به دانشجو انتقال یابد، دانشجو در مسیر درست راهنمایی و آزموده شود و بازخورد مطلوب هم به استاد برسد و هر دو جایگاه خوبی داشته باشند؛ تا هم دانشمند کوشا و زاینده تربیت شود، هم سطح علمی کشور تعالی یابد.

  • ادامه مطلب