- علی کهن مو
- چهارشنبه ۲۷ اسفند ۹۹
- ۱۱:۰۴
در این مطلب گزیده هایی از مقالات و گفتارهای کارشناسان و اهل نظر درباره آهنگ اخیر ساسی مانکن در اختیار شما عزیزان قرار داده می شود. این گونه می توان دید جامع تری نسبت به این معضل پیدا کرد که لازمه یافتن راه حل است.
توضیح: آنچه در گیومه می آید گفته کارشناس است، به علاوه برخی اسامی خاص یا اصطلاحات. آنچه در کروشه می آید اضافه بنده است. و بقیه، متن روزنامه یا سایت است.
خبرآنلاین: پیروز ارجمند، آهنگساز و موسیقی شناس و مدرس دانشگاه
ساسان حیدرییافته ملقب به ساسیمانکن، جوان ۳۲ ساله اهوازی، چندی است که به تکاپو میاندازدمان. تکاپویی حاصل از این که کودکان و نوجوانانمان به فاصله کوتاهی پس از انتشار سه اثر از او در سه اسفند؛ «جنتلمن»، «دکتر» و حالا «تهران- توکیو» چنان ترانهاش را از بَر میشوند و کلیپش را موبهمو تقلید میکنند که وحشتزده میشویم و در برابر شنیدن کلماتی که بر زبان میآورند و تصاویری که میدانیم در ذهنشان ثبت شده است، بیپناهانی هستیم که ترسخورده به نظاره نشستهایم.
«اثر ساسیمانکن فاقد هرگونه ارزش هنریست و حتی اثری سخیف و مبتذل است و بنابراین اساسا قابل بررسی از جنبه موسیقایی نیست. آنچه میماند حواشی ایجادشده با پخش ویدئوکلیپِ این اثر است.»
«برندسازی شخصی یا پرسنالبرندینگ، روشی است که با آن، در ذهن مخاطب، تصویر و اعتبار و ارزشی خاص برای خودمان ایجاد میکنیم. فرآیندی که ساسیمانکن و امثالهم با پیگیری آن در طول چند سال، برای خود کاراکترسازی کرده و به واسطهاش نفوذ قابل توجهای در نسل نوجوان و جوان یافتهاند. پس این اتفاق یکشبه رخ نداده و حاصل پروسهای حسابشده است.»
«ما ناچاریم کمکاریهای خود را در مقاطع زمانی گوناگون بپذیریم و قبول کنیم که سیاستگذاران فرهنگیمان طی چهار دهه گذشته، اشتباهاتی در حوزه سیاستگذاری و مدیریت هنری کردهاند و آن این که مدل رفتاریشان موجب ایجاد گسستی عمیق بین اهالی فرهنگ و هنر و دولتها شده است.»
«در کمبود آثاری درجه یک و فراگیر برای تمامی اهالی جامعه و معرفی آنها از کانالهای رسمی مثل صداوسیما، طبیعی است که سبد فرهنگی خانوادهها با آثاری از تتلو و ساسیمانکن پُر شود. همچنین فراموش نکنیم هنوز مشروعیت موسیقی مورد سوال است و برنامهای جامع و رسمی برای مدیریت و توسعه این هنر وجود ندارد.»
«با احترام به دستور دادسرای ارشاد تهران یا هر نهاد نظارتی دیگری برای برخورد با تولید و پخشکنندگان اینگونه آثار، معتقدم باید مدیران فرهنگیای را هم که با روش مدیریتی غیرعلمی و بدون توجه به واقعیات جامعه و بیآیندهنگری، به گونهای عمل کردهاند که اکنون دستگاههای رسمی سهمی اندک در پُرکردن سبد موسیقی خانوادهها داشته باشند، احضار کنند. ما سالهاست تذکر داده و اعتراض کرده اما نتیجهای نگرفتهایم»
ارجمند در پاسخ به این که اگر بپذیریم از دستدادن فرصت تربیت گوش موسیقایی کودکانمان است که در نوجوانانی به مخاطبان ساسیمانکن تبدیلشان کرده است، آیا همچنان فرصتی برای جبران هست، گفت: «به عقیده من دیر شده است. در عصر حاکمیت مجازی، دولتها بخش مهمی از دامنه نفوذ خود را از دست دادهاند و یکی از صدها نمونهاش، دیدهشدن هزارباره ویدئوی اعتراض یک سرباز به رفتار نماینده مجلس بدون آن که نهادی رسمی نقشی در انتشار آن داشته باشد، بود.»
«به باور من با شیوههای سلبی مثل فیلترینگ نیست که مشکلات حل میشود و یکی از مهمترین راهحلهای موجود، جراحی پیکره سیاستگذاری فرهنگی همراه با آگاهیبخشی و ایجاد زیرساختهاست. ساسیمانکن و تتلو نه نخستین بودهاند و نه آخرین و تنها راهکار ما در برابرشان جراحیای است که انجامش در کنار دردناکبودن و احتمال خطر، نیاز به متخصص دارد. متخصصینی از حوزه موسیقی، جامعهشناسی و روانشناسی که نسخهای درست برای سیاستگذاری در عرصه موسیقی تجویز کنند. مدیران دستگاههای موسیقی نیز باید از متخصصین این رشته باشند و با نگاهی عملگرا، ضمن به رسمیتشناختن فضای مجازی، آگاهیبخشی کنند و همتشان را بر ایجاد زیرساختهایی برای تولید آثار موسیقایی مناسب بگذارند»
خبرآنلاین: حمیدرضا عاطفی، مدیر اجرایی خانه موسیقی
ساسی مانکن، مدتی است که هر سال تنها یک آهنگ منتشر میکند و با آن، جنجال و بحثهای زیادی به پا میسازد و مینشیند یک کناری و از این فضاسازی نان میخورد.
این خواننده را نه در عرصه هنر موسیقی، بلکه باید در زمینه موجسواری و ماهی گرفتن از آب گلآلود دنبال کرد؛ بستری که ما با دست خودمان برایش پهن میکنیم و سپس داد و هوار راه میاندازیم و دنبال مقصر میگردیم. وقتی مدیران فرهنگی و آموزشی کشورمان، در طول چند دهه، نتوانستهاند کودکان و نوجوانان را در برابر این جریانها واکسینه کنند، معلوم است الان هم بهجای پیدا کردن داروی درد، به دنبال پاک کردن صورت مسئله برآیند.
حمیدرضا عاطفی، پژوهشگر و فعال هنری و مدیر اجرایی خانه موسیقی، در همین ارتباط، از مدیرانی انتقاد میکند که جلوی هر حرکت فرهنگی میایستند، روند صدور مجوز هر رخداد هنری را دشوار میکنند و بر سر راه هنرمندان مانع میگذارند.
عاطفی با اشاره به سابقه واکنشها نسبت به ترانههای ساسی مانکن، گفت: «زمانی که در اسفند ۹۷، ترانه «جنتلمن» منتشر و تعداد زیادی ویدئو از خواندن و رقصیدن دانشآموزان دختر و پسر با آن در شبکههای اجتماعی پخش شد، صاحبنظران و کارشناسان بسیاری هشدار دادند و از نقش فاحش عملکرد مدیران فرهنگی در این پیشآمد گفتند.»
مدیر اجرایی خانه موسیقی ادامه داد: «هنگامی که همه درها و حتی روزنهها را بر موسیقی ذیقیمت میبندیم، طبیعتا در حال بازکردن راه برای آثار بیارزشیم. گوش کودکان ما، همچون ضمیرشان، الواح سفیدی است که میتوان بهترینها را بر آن نقش زد و ایراد ماست اگر این لوح را در خاموشی و سکوت، سفید رها کردهایم. پس اکنون در نوجوانیشان هر نقشی بر آن بنشیند، تنها باید خود را شماتت کنیم و نه دیگری را.»
«این خواننده از خلاء موجود سوءاستفاده کرده است و شک نکنید اگر این خلاء نبود، هزاران ویدئو مشابه نیز نمیتوانست نگرانمان کند. معروفشدن از طریق حاشیهسازی چیزی است که این جوان به دنبال آن است»
«باید از خود پرسید چرا مقامات و مدیران فرهنگی که در ایران بر سر کارند و مسئولند، هزاران بار از یک سوراخ گزیده میشوند و پند نمیگیرند؟! و چرا درنمییابند که روشهای ایجابی مقدم بر برخوردهای سلبی است و واکنشهای قَهری صرفا گره کار را کورتر میکند»
این پژوهشگر موسیقی، همچنین از نقش صداوسیما در تخریب گوش موسیقایی مخاطبان گفت و ادامه داد: «چرا تلویزیون ما تصویر ساز را نشان نمیدهد؟ چرا پخش موسیقی اصیل و ریشهدار کشور را در دستور کار ندارد؟ چرا از حضور صاحبنظران و کارشناسان موسیقی بهره نمیگیرد؟»
[از زمان انقلاب تا کنون نمایش سازهای موسیقی در صدا و سیما با مشکل مواجه بوده است و تقریباً در شبکه های اصلی بیش از 30 سال به نوعی ممنوعیت داشته است اما در سال های اخیر هر از گاهی سازهایی به تصویر تلویزیون ملی راه یافته اند؛ در شبکه های استانی محدودیت کمتر است. اما به طور کلی به نظر می رسد هنوز به طرز عجیب و غریبی این ممنوعیت مبهم برقرار است و صرفاً گاه استثنائات آن رخ میدهند.
عکس بالا نامه ای از انجمن موسیقی به سازمان صدا و سیما در این باره است.]
«کار فرهنگی کردن، امری زمانبر است و گوشی را که هرز رفته است، دشوار میتوان سلامت کرد. انحراف ممکن است ظرف ۶ ماه ایجاد شده باشد اما اصلاح آن سالیان سال زمان میبَرَد مانند صعودی که اتفاق افتادنش زمان میخواهد و سقوطی که در ثانیهای رخ میدهد.»
«سالهاست که خانه موسیقی به وزات آموزشوپرورش پیشنهاد داده است در همکاری با اهالی موسیقی، به عنوان قدم نخست، برنامهای درسی تحت عنوان «سرودخوانی» برای دانشآموزان در نظر بگیرد که حداقلِ فایده آن به دستآوردن توانایی خوانش درست سرود ملی کشورمان است، اما برداشتن همین نخستین قدم سالهاست که میسر نشده است.»
ایسنا: علی مغازهای، کارشناس موسیقی و فعال موسیقی نواحی ایران
اگر بخواهیم به لیست پرحاشیهترین خوانندگان زیرزمینی چند سال اخیر اشاره کنیم، ساسان حیدری یا همان «ساسی مانکن» هم در آن جای می گیرد. فردی که در اواسط دهه هشتاد جزو خوانندگان نوظهور موسیقی زیرزمینی سبک رپ بود و در همان سالها توانست با آهنگهای به اصطلاح شیش و هشت خود طیفی از نوجوانها و جوانها را با موسیقی خود همراه کند. این خواننده که برای چند سال در سکوت به سر برد، سرانجام با سبک جدیدی در اواسط دهه ۹۰ فعالیت خود را از سر گرفت که این بار نتوانست همانند سابق موفق عمل کند، بنابراین بار دیگر سبک قدیمی خود را در پیش گرفت.
با این حال از حیدری همواره در سالهای اخیر به عنوان یکی از عناصر مخرب فرهنگی نام برده میشود و تقریبا هر سال با ساخت معدودی آهنگ به صدر پرحاشیههای موسیقی سال هم صعود میکند.
پیش از هر چیز باید در نظر داشت که موسیقیهای تجاری یکی از رکنهای اصلی موسیقی دنیا هستند که تنها جنبه سرگرمی دارند و گاه موزیک ویدیو و محتوای این قطعات نیز عاری از مفاهیم عمیق هستند و البته در بسیاری از موارد نیازمند رده بندی سنی هستند. به همین جهت است که این نوع از موسیقی در دنیا تنها برای بزرگسالان مناسب به شمار میآید و والدینِ مسوول را موظف می کنند تا مراقب آنچه که فرزندانشان تماشا می کنند و گوش میدهند، باشند.
«برخی از افراد جامعه پس از انتشار چنین آهنگ و ویدئویی کاملا سعی میکنند آن را نادیده بگیرند و منکر وجود چنین چیزی باشند، برخی خواهان از بین بردن او و افرادی چون او هستند، عدهای ممکن است نظرات مثبتی به آن داشته باشند که البته عمدتا در سنین پایین و رده نوجوانان و جوانان هستند، برخی نگاهی میانه دارند و معتقدند که هر چیزی به جای خود و برخی هم نگاه جامعهشناسانه و تحلیلگرانه به موضوع دارند.»
«از آنجا که برآمدن هر پدیده را پاسخی به یک نیاز میدانم، معتقدم وجود پدیدههایی مانند ساسی مانکن، تتلو و افراد دیگری که ممکن است در آینده چنین روندی را در پیش بگیرند، به این صورت بوده که این افراد به دلیل هوشمندی خود یا قرار داشتن در موقعیتی که نیازهایشان را سرکوب شده میدیدند، خود و کنش یا هنرشان را در مسیری قرار میدهند که ممکن است از برخی منظرها دارای خطا یا ضعف و مسائلی از قبیل جوانی و نادانی یا حتا از دید برخی گناه یا بزه محسوب شود.»
مغازهای با بیان اینکه برگ برنده افرادی مانند ساسی مانکن یا تتلو، وجود جبهه مقابل و مخالف و رویکرد سرکوبگر پیشاروی آنها است، میگوید:«تجربه نشان داده است که اگر چیزی از طرف بخشی از جریان حاکم و سیاستگذاری کشور، سرکوب شود، به آن اقبال خواهد شد. معتقد هستم در برخی از مسائل سیاسی و اجتماعی سرکوب و مواجههای عامدانه صورت میگیرد تا اقبال مردم به آن پدیده، ماحصل همان سرکوب باشد.»
«اما گاهی دیدگاههای متعصبانه و مبتنی بر اصولی که صدها سال است در ذهن برخی افراد به خصوص مذهبیها و علما وجود دارد و انعطافی متناسب با روز در آنها دیده نمیشود، به این سرکوبها دامن میزند و در نهایت بازار مکاره دیده شدن و شناخته شدن و تجارت پرسود این قبیل افراد به شکل سودجویانه و بسیار قدرتمندتر از قبل، پدیدار میشود.»
«زمانی که حاکمیت و سیاستگذاران فرهنگی چیزی را از اساس انکار میکنند و حاضر نیستند باب گفتوگو و تحلیل و تحقیق در آن زمینه باز باشد و در برابر چنین پدیدههایی به مسائل خلاف جهت آنها از جمله تظاهر به هنر دینی یا دینمدار بال و پر میدهند و میخواهند که آنها را با دستورالعمل و بخشنامه جایگزین کنند، جز اتلاف بودجه و سرخوردگی در سیاست گذاری چیزی عاید نمیشود، و تازه موجب تمسخر و مضحکه مخالفان دیدگاه جریان سیاستگذار حاکم را نیز تامین میکند.»
«بدتر آنکه در میان نسلی که این افراد به هر دلیلی مورد توجه قرار گرفتهاند، به طور نهان و ناخودآگاه هنر و رفتار این افراد وارد حافظه زیستی و اجتماعیشان میشود و در آینده با نسلهایی طرف خواهیم بود که نوستالژی کودکی و نوجوانی آنها افرادی همانند ساسی مانکن و تتلو و برخی ناهنجاریهای فرهنگی خواهد بود که از هر ابزاری برای دیده شدن استفاده میکنند و این ابزار روز به روز از مظاهر کاملا مخالف و متضاد فرهنگ ایرانی بهره برداری بیشتری خواهند کرد. اگر امروز چهرهای را وارد بازی و ویدیو خود میکنند، فردا ممکن است از حرفه آنها و عملکرد آنها نیز در ویدیو خود استفاده کنند.»
«در جامعه بیماری که ماحصل آن ساسی مانکن است، نه با دستورالعمل و بخشنامه بلکه باید با گشایش در امور هنری و برداشتن قوانین و فعالیتهای سلبی یک نوع مصونیت ایجاد کنیم که خود بهترین امکان برای دوری جستن افراد از ابتذال و افزایش تنزل سلیقهها است. زمانی که آهنگسازانی که تصنیف میسازند و از شعر حافظ و سعدی استفاده میکنند، تصنیف و اثرشان ممیزی میشود دیگر به چه طریق باید هنر موسیقی مناسب برای جامعه تولید شود؟»
«متاسفانه بدتر از آنچه در جوامع شهری اتفاق میافتد، در آینده شاهد خواهیم بود که در جوامع کوچکتر این اتفاق بروز پیدا میکند. امروزه جوانانی را در موسیقی مناطق مختلف ایران میبینیم که تنها با پوشش و ابزارهای سازی منطقه خود وارد موسیقی میشوند که هیچ نوعی از موسیقی قومی خود را نمایندگی نمیکنند و به مرور به سمت موسیقی تجاری و صنعتی سوق پیدا میکنند.»
«آنچه اتفاق میافتد ریشخند قانون و قانونگذار و فرهنگ و هنر و دین و مذهب است که توسط چند هنرمند سطحی انجام میشود و خود ممکن است به یک جریان شبه فعالیت سیاسی اعتراضی هم بدل شود و آن روز این سیل سنگین و خروشان تر و خشک را با هم در بر میگیرد.»
خبرآنلاین: مهران مهرنیا، آهنگساز، نوازنده و مدرس تار و سهتار
مهرنیا با بیان این که ریپورت گزینهایست که سوشالمدیا در اختیارمان گذاشته تا ناچار نباشیم صرفا در موقعیت تماشاگری منفعل بمانیم، گفت: «این قبیل اتفاقات غیرفرهنگی و غیرهنری به قصد بیشتر دیده شدن در همه جای دنیا رخ میدهد و مسبوق به سابقه است اما تفاوت آنچه در دنیا میگذرد با آنچه در کشور ما اتفاق میاُفتد، این است که فعالان فرهنگی و هنری آنها اگر نارضایتیای داشته باشند این نارضایتی را با ابزارهایی که سوشالمدیا در اختیارشان گذاشته است، نشان میدهند و دیگر مخاطبان را هم تشویق به نشاندادن واکنش میکنند تا میزان آن به سطحی قابل قبول برسد و موجب حذف آنچه تخلف میدانند شود.»
«واکنشهای ما در ایران اما، انفعالی و حتی موجب بیشتر دیده شدن اتفاقی است که میخواستیم دیده نشود. در حالی که اگر کاربران ایرانی انجمنی مجازی داشتند که واکنشی درست و حرفهای به این قبیل اتفاقات نشان میداد، این ویدئوکلیپ نیز سرنوشت بسیاری از ویدئوهای حذفشده از تویئتر یا اینستاگرام را پیدا میکرد. هنگامی که واکنش نهادهای فرهنگی و هنری، این میزان منفعلانه و بیاثر است، طبیعی است که نهادهای قضایی وارد عمل شوند و نباید از این ورود تعجب کرد. این اتفاق مغایر دموکراسی و آزادی بیان نیست و محدودیتیست که در همه جای دنیا وجود دارد.»
«استفاده از امکان ریپورتکردن در اینستاگرام و تویئتر، نکتهایست که ما فراموشش کردهایم. امکانی که میتواند از موقعیت بازدیدکننده صرف به جایگاه مخاطبی کنشگر با امکان اعمال نظر ببردمان و نه تنها منجر به حذف پست شود که تا حذف حساب کاربری هم پیش رود.
«لزوم دستبهدست هم دادن و واکنش نشاندادن به آنچه از دید خرد جمعی مخالف مصالح عمومی است میتواند آموزش داده شود و این از جمله حقوق مردمیست که صرفا نظاره گر نیستند.»
[استفاده از خرد جمعی و مقابله با ابتذال در هنر و فرهنگ به کمک ابزاری که خود رسانه های اجتماعی در اختیار ما می گذارند، قضیه بسیار مهمی است]
سایت MrPsychologist: سوشیانت زوارزاده، روانشناس
حضور مدلهای زن و مرد در آهنگها چیز تازهای نیست؛ همیشه در آهنگها دختران و پسران زیبا دیده میشوند که این کار با هدف جذاب کردن هر چه بیشتر موزیک ویدیوها انجام میشود.
در آهنگ دکتر ساسی مانکن بازیگران فیلمهای غیر اخلاقی به کار گرفته شدند اما از آنجایی که این بازیگران برای ایرانیان چندان شناخته شده نبودند واکنش خاصی را از سوی مردم به همراه نداشت. یکی از این مدلهای آهنگ دکتر ساسی مانکن، خانم ب [حذف از بنده] بود. اما در آهنگ تهران توکیو بازیگری شناخته شده به نام خانم ت [ایضاً حذف از بنده] حضور دارد که بر خلاف مورد قبلی بیشتر ایرانیان وی را میشناسند. حضور این بازیگر و تیزرهای تبلیغاتی وی با تکهای از «فیلم ابد و یک روز» زمینه را برای کنجکاوی و جذب مخاطب فراهم کرد. این مورد مختص ساسی مانکن نیست و پیشتر نیز برخی از خوانندگان مانند آرش در موزیک ویدیوهای خود از بازیگران فیلمهای مستهجن استفاده نمودهاند.
مسلماً هدف هر خوانندهای جذب مخاطب و افزایش فروش است. اگر به محتوای بسیاری از آهنگهای رپ یا هیپ هاپ داخلی و خارجی نگاهی بیاندازیم میبینیم که محتوای خشونت، رابطهٔ جنسی، مصرف ماده و … در برخی از این ترانهها رواج دارد. پس نمیتوانیم از ساسی مانکن یک علم یزید بسازیم و برای او چهرهای شیطانی در نظر بگیریم. و بگوییم او تنها کسی است که به صورت سازمانیافته به دنبال ترویج محتوای غیر اخلاقی در جامعه است. اگر به عنوان یک منتقد بیطرف به بررسی این موضوع بپردازیم میتوانیم بگوییم که او نیز همانند بسیاری از خوانندگان این سبک به دنبال جذب مخاطب و فروش از طریق محتوایی است که قشری خاص آن را میپسندند.
خوانندگان معمولا طیف گستردهای از هواداران دارند اما برخی از خوانندگان از نظر سنی برای گروهی از جامعه جذابیت بیشتری دارند. ساسی مانکن به عنوان خوانندهٔ نسل جوان شناخته میشد. اما اکنون والدین، و برخی از صاحبنظران نگران تأثیر و نفوذ کلام وی در کودکان هستند. داستان از آنجایی آغاز شد که سال ۱۳۹۸ آهنگ «جنتلمن» ساسی مانکن در مدرسهای به مناسبت جشن روز معلم پخش شد و دانشآموزان دبستانی در این مدرسه با این آهنگ رقصیدند. فیلم این رقص در شبکههای اجتماعی منتشر شد و به مرور مدارس سراسر ایران را فرا گرفت. ساخت کلیپهای دابسمش از این آهنگ نیز به طور پیاپی ادامه یافت. این حجم گسترده از هوادار به هر خوانندهای کمک میکند تا قشر هوادار اصلی خود را شناسایی و روی آن سرمایهگذاری کند. به همین خاطر در آهنگ بعدی خود یعنی دکتر روی کودکان تمرکز کرد. اما این به معنی ادامهٔ راه در این زمینه نیست. او در آهنگ تهران توکیو مخاطب جوان را هدف قرار داده است نه کودک.
رک بگویم از ساسی مانکن انتظار نمیرود که مسئول تربیت و پرورش درست فرزندان ما باشد. اما از ما انتظار میرود که اگر موضوعی حساسیت برانگیز است نگذاریم فرزندمان با آن روبهرو شود. هنگامی که در خانه سریالهایی میبینیم که محتوای آن مناسب کودکان نیست و کودکمان نیز در کنار ما به تماشای این سریالها میپردازد، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که کودکمان از این سریال تأثیر نپذیرد.
آهنگ تهران توکیو ساسی مانکن اگر چه با حضور یک بازیگر فیلمهای مستهجن جنجال به پا کرد ولی آنچه در آن به دست فراموشی سپرده شد تبلیغ سایت شرطبندی آنلاین است. در بخشی از این کلیپ به تبلیغ یک سایت قمار و نمایش دلار پرداخته میشود. اسپانسر این آهنگ نیز همین سایت شرطبندی آنلاین است. به یاد بسپاریم هنگامی که یک سلبریتی یک موضوع را تبلیغ میکند احتمال جذب مردم به آن افزایش پیدا میکند؛ خواه این تبلیغ برای یک کالای خوب باشد یا یک سایت شرطبندی آنلاین. پس یکی از چالشهایی که این آهنگ به همراه داشته ترویج و تبلیغ شرطبندی آنلاین است.
]بخشی از مقاله فرهیختگان در این باره: ساسی، طی یکسال اخیر، حداقل دو سایت شرطبندی راهاندازی کرده است. سایتهایی که در ابتدا و برای جذب مخاطب، نه تنها هیچ ورودی از مخاطبان و مشتریان خود نمیگرفتند بلکه در مواردی تا ۱۰۰ بونوس (جایزه) رایگان نیز به آنها میدادند تا در هیاهوی تکثر سایتهای پرطرفدار، بتوانند مشتریانی برای خود دستوپا کنند.
البته، این مربوط به آغاز فعالیت سایتهای شرطبندی بود، در این سایتها ورودیهایی در نظر گرفته شد تا افراد با پرداخت هزینه ورودی، نتیجه تمام فوتبالهای آن روز را حدس زده و برای هر بازی، اقدام به خرید بونوس کنند. این دایره تا اندازهای است که تمامی لیگهای فوتبال، از امارات و عربستان گرفته تا قطر و ایران را در بر میگرفت. مشخص است که علاوه بر ورودی، درصدی از جایزه هر برنده، به حساب ساسی و شریکش که در ادامه به او نیز خواهیم پرداخت، واریز میشود؛ بنابراین با یک حساب سرانگشتی میتوان متوجه شد چه سود سرشاری از بابت راهاندازی این سایتها به سمت این چهره سرازیر میشود. البته این موضوع هنوز قطعیت ندارد، اما نمیتوان حضور یکباره چندین خواننده وطنی در این سایتها را چندان بیربط به گردانندگان آن دانست.[
سایت میدان: جلیل علیزاده [مطلب مربوط به آهنگ قبلی ساسی است و به تاریخ فروردین 99 است]
هنگام نوشتن این مقاله، کمتر از ۷۲ ساعت از انتشار «دکتر» میگذرد، با این حال نزدیک به ۵ میلیون بار این در اپلیکیشن «رادیو جوان» شنیده شده است و آمارهای نه چندان رسمیتر، حاکی از ۱۰ میلیون دانلود از سایتهای مختلف موسیقی است.
همچنین اگر در شبکه اجتماعی اینستاگرام عضو باشید، احتمالا در همین سه روز بیش از ده کلیپ و دابسمش مرتبط با این آهنگ دیدهاید. اگر گمان کردهاید، یک پدیده خارقالعاده در حال روی دادن است، قطعا در اشتباه هستید!
[این آمار از اپلیکیشن رادیو جوان به دست آمده:]
لیست بالا، شامل تمامی آهنگهای این خواننده نیست و اگر نگاهی دقیقتر به کارهای او انداخته شود، مشخص است که غالب کارهای او بیش از ده میلیون بازدید داشتهاند.
تا به اینجا از پرمخاطب بودن این خواننده سخن گفتیم. حال به سراغ تفکر دیگری میرویم که آهنگهای «ساسی» را بیمحتوا، پوچ و در نهایت بیارزش میدانند. این دسته از افراد اساسا مخالف سرسخت این فرد هستند و او را ابدا خواننده یا هنرمند نمیدانند و معتقدند در موسیقی او هیچ نکته مثبتی وجود ندارد. نکته جالب ماجرا این است که تعداد افراد دسته دوم نیز اندک نیست و بخش قابل توجهی از جامعه را تشکیل میدهد.
در اینجا ما با یک تعارض بزرگ روبهرو میشویم. از طرفی بخش عظیمی از جامعه آهنگهای یک خواننده را گوش میدهند، کلیپ و دابمسش میسازند و با آن خاطرهسازی میکنند. از سوی دیگر، بخش قابل توجهی نیز این خواننده را بهطور کلی سرکوب میکنند و پخش شدن این آهنگها را کمتر از اشاعه فحشا نمیدانند!
واقعیت این است که اختلافنظر در مورد آهنگهای ساسی اولین مورد تعارض در جامعه ما نبوده است و بهیقین آخرین آن نیز نخواهد بود.
ما در جامعهای زندگی میکنیم که یک نوجوان زیر سن قانونی، بهطور مخفیانه روابط آزاد و گاها جنسی با افرادی از جنس مخالف خود برقرار میکند و از نظر او این اتفاق مشکلی ندارد و در همان حال پدر و مادر همان نوجوان که شاید نهایتا ۳۰ سال با او اختلاف سنی داشته باشند، این اتفاق را گناهی کبیره و شومترین واقعه عالم میدانند!
ما در جامعهای زندگی میکنیم که دانشآموزانش صبح را در مدرسه با نوای قرآن و دعای فرج آغاز میکنند و اگر مناسبتی باشد، احتمالا نوایی از صادق آهنگران یا حاج سعید حدادیان را همخوانی کنند و چند ساعت بعد در راه بازگشت به خانه، هدفون بر گوش آهنگهای «زدبازی» یا «تتلو» را گوش میدهند.
[پذیرش وجود واقعیت ها، گرچه تلخ، فارغ از درستی یا نادرستی آنها، گام اول برای بهبود اوضاع است]
یکی از ایرادات اصلی که به آهنگ آخر «ساسی» وارد میشود، اروتیک بودن و استفاده از الفاظ جنسی است. البته که هیچ کارشناسی آهنگهای اروتیک را تایید نمیکند، اما اگر به سراغ موسیقی در کلاس جهانی برویم، متوجه میشویم که در پرشنوندهترین آهنگها نیز مکررا چنین الفاظی استفاده میشود . بنابراین اگر شنیده شدن آهنگهای «ساسی» را یک معضل فرهنگی بدانیم، میتوان گفت که با یک مشکل جهانی روبهرو هستیم.
[در موسیقی غرب و هرجا که از غرب تقلید می کند، چنین مسائلی فراوان دیده می شود. اما تفاوتی که غرب با مثلاً کشور ما دارد این است که در آنجا یک سابقه فرهنگی، تاریخی، فلسفی کارشان را به این جا کشانده و می توان گفت به نوعی روال عادی طی شده؛ ولی در ایران می توان این قضیه را محصول اقتباس و الگوگیری سطحی، نامناسب و هیجانی از غرب در نظر گرفت، به علاوه کم کاری ها و سوء مدیریت ها و نیز تعصب های بیجا.]
یکی از بزرگترین مشکلاتی که اکنون گریبان خانوادهها را گرفته است، عدم برقراری ارتباط میان فرزندان و والدین است. اگر گپی با نوجوانان بزنید، اکثرا آنان به این موضوع اشاره میکنند؛ که قادر به حرف زدن با خانواده خود نیستند و اکثر صحبتهای آنان به بحث یا جدل منتهی میشود. یکی از بزرگترین دلایل این پدیده همان تعارض و اختلاف تفکر است که به آن اشاره کردیم.
وقتی پدر و مادر شخصی، ارتباط با جنس مخالف را همطراز با یک گناه کبیره میبیند، آن شخص نمیتواند در این رابطه مشاورهای صحیح بگیرد. چرا که اساسا مشاورهای وجود نخواهد داشت و نظر خانواده درباره این موضوع بهقدری رادیکال و غیرقابل تغییر است که جای برای هیچ صحبتی باقی نمیماند و درعینحال با هر رویکردی که بخواهد، این موضع از پیش تعیینشده (در مسائلی که حالت تابو دارند) را کمی تغییر دهد، به سختترین شکل ممکن برخورد خواهد شد؛ بنابراین آن شخص احتمالا روش «پنهانسازی» را میگزیند که این رویکرد خود بدترین عواقب را در پی خواهد داشت.
آهنگهای ریتمیک شاد که غالبا شامل مجموعهای از کلمات همقافیه و گاها بیربط است، مشخصه بارز موسیقی اوست. در تمام این سالها او هیچگاه خود را جریانساز و یا متفکر ندانسته و اساسا هیچ ادعایی در زمینه محتوا نداشته است.
تمام هدف او تا به امروز، شاد کردن و رقصاندن مردم بوده است و بهحق در این کار نیز موفق بوده است. بهطوری که خودش در توصیف خود میگوید؛
»همه میگن ساسی پاشو، همه رو برقصون دادا«
بنابراین ما در اینجا با خوانندهای مواجه هستیم که تمام تلاشش صرف شاد کردن مردم میشود و کوچکترین ادعایی در زمینه معنا و مفهوم ندارد، که اگر داشت، منتقدان او را به میخ میکشیدند.
[این که تمام تلاشش شاد کردن مردم با آهنگ ریتمیک است به نظر یک جانبه دیدن است. به مسائل سایت های شرط بندی و تلاش برای دیده شدن و حاشیه سازی در لا به لای همین مطلب توجه کنید]
از طرفی محتوای غالب آهنگهای «ساسی» درباره مسائل امروزی مانند روابط میان دختر و پسر، مهمانیهای مختلط و… است، یعنی همان نقاطی که گره کور ارتباط والدین و فرزندان است.
بهطور کلی جامعه محافظهکار ایران چندان علاقهای ندارد تا علنی درباره مسائلی نظیر روابط با جنس مخالف و مباحثی از این جنس آشکارا صحبت کند.
حال از نظر من، پخش گسترده آهنگهایی از جنس اشعار ساسی و شنیده شدن آن توسط اکثریت جامعه، میتواند جرقهای برای شکستن قبح و زشتی این مسائل باشد تا بتوان بستری را فراهم کرد که عدهای متخصص و صاحب علم در زمینه خانواده به تشریح و توضیح مباحث بپردازند و درعینحال افراد بیشتری به آنان مراجعه کند.
گرچه بدیهی است که برای بسترسازی در این زمینه میبایست به سراغ روش بهتری میرفتیم و توسل به آهنگهای شیشوهشتی چندان جالب به نظر نمیرسد، اما اکنون که بسترسازی مناسب صورت نگرفته است، میتوان از چنین روزنههایی نهایت استفاده را نمود تا جامعه به سمت آموزش اصولی و درست هدایت شود.
البته که چنین تغییراتی هیچگاه بهسرعت اتفاق نمیافتد.
در آخر لازم به ذکر است که نه «ساسی» و نه احتمالا هیچکدام از خوانندگان امروز صلاحیت و سواد لازم را برای ارائه آموزش و پیشنهاد دادن راهکار تربیتی ندارند؛ اما همین رقصیدنها، همین همخوانیها و همین کنار هم بودنها میتواند، روزنهای برای ایجاد تغییرات باشد. چرا که اگر همین اتفاقات بهظاهر کوچک هم نباشد و جامعه حالت محافظهکارانه خود را حفظ کند، حرف متخصصان شنیده نخواهد شد و اساسا کسی به آنان مراجعه نخواهد کرد.
[از کامنت های جالب این مطلب با تلخیص:]
- این که چرا مردم طرفدار ساسی مانکن هستند به ریتمیک بودن ترانه هاش بر می گرده و این که مردم دوست دارند شاد باشند. کم پیش میاد که یک ترانه هم بار معنایی زیبا داشته باشه و هم ریتمیک باشه. مثلا الان ترانه های آرون افشار این خصوصیت رو داره (با هم) و بار معنایی عاشقانه و ریتمیک بودن رو داره. این به اون معنا است که هم ترانه سرا و هم آهنگساز وقت گذاشته اند و کار کرده اند.
به نظر من اگر حکومت به افرادی مثل مثلا آرون افشار و یا محسن ابراهیم زاده بیشتر بها بدهند و بیشتر براشون پروپاگاندا کنند مردم رو اتوماتیک از چرت و مزخرف خوان هایی مثل ساسی دور می کنند.
مورد بعدی این که علت این که جوان های کم سن و سال و teenager ها دنبال این گونه اراجیف هستند به علت این است که هم انرژی بیشتری دارند هم نگرش شون به زندگی از ما متفاوت است و هم این که یک جور با گوش دادن به این ترانه ها دارن با سیستم مخالفت می کنند یعنی دارند ابراز مخالفت می کنند.
- اولا این تظاهر رو ما بوجود نیاوردیم. ماهمونی هستیم که تو خونه هاییم. بیرونه که تظاهره و اون هم اجباره. دوم اینکه اونایی که این اجبار رو بوجود اوردن نسلی رو ساختن که تمام چیزهاش تناقضه و در واقع مثال پدر و مادر بیسوادی بودن که هیچ دستاوردی توی تربیت بچه هاشون نداشتن. سلیقه موسیقیایی هم یکی از اون آجرهای این خانه مخروبه. ساسی و…هم ذائقه هایی متناسب با همون نسل هستن که قابل تفکیک نیست. و اشکالی هم نداره. چون لازمه سلیقه این نسل وجود این ادم هاست. اونا جای اشتباهی واینستادن. همه چیزمون به همه چیزمون میاد اتفاقا. ضمن اینکه این بحث راجع به جزییات. خانه از پای بست ویران است.
[نقل کامنت بالا برای آگاهی از نظر عده ای نه چندان کم از مردم جامعه مان است. گرچه عباراتی مانند «اشکالی هم نداره»، «همه چیزمون به همه چیزمون میاد» و «خانه از پایبست ویران است» احساسات زده به نظر می رسد.]
- شادیآفرینی ساسیها را باید بالکل جدا کرد از آن جنس شادی که جواد یساریها روزگاری برای عموم مردم میساختند. ساسی مانکن و زدبازی و کمتر تتلو، مروج آزادی به شیوهای طبقاتی هستند. کلیپهای پر زرق و برق و لاکچری اینان، فقط یک پیام به سنین پایینتر جامعه میدهند: پولدار شو تا خلاص شوی! و دقیقا از این مجراست که نه تنها ممکن است باعث گفتگو نشوند که سنین پایینتر جامعه را به خودسانسوری موقت تا رسیدن به موفقیت و رهایی از چتر خانواده سوق دهند.
روزنامه فرهیختگان: [تنها بخشی از آخر مقاله آن ارائه می شود]
امشب آهنگ جدید ساسی منتشر میشود؛ آهنگی که او مدام تاکید کرده حاصل یکسال فعالیتش و تیم سازنده کلیپ است. اما در این زمینه، مخاطبان جدی موسیقی، دو نکته را بهخوبی میدانند؛ نخست آنکه ساسی عادت دارد برای رونق کنسرتهای نوروزی خود، تکآهنگش را در اسفندماه منتشر کند. مثلا «جنتلمن» را ۱۵ اسفند ۹۷ منتشر کرد، «دکتر» را ۱۳ اسفند ۹۸ و حالا «تهران، توکیو» را در ۱۳ اسفند ۹۹.
دوم هم آنکه دیگر همه میدانند طی این یکسال اخیر، سر ساسی به کجاها گرم بوده. او در این یکسال، چون نمیتوانسته بهدلیل محدودیتهای کرونا، کنسرتی برگزار کند، عمده وقتش را بهساخت آهنگ و کلیپ برای گروه «اکسبند» و فعالیت در سایتهای شرطبندیاش گذرانده است؛ بنابراین با همین دو فکت میتوان متوجه شد که ادعای او برای زمانبردن یکساله این آهنگ اصلا درست نیست.
ضمن اینکه بهلحاظ علمی (که موسیقی ساسی هیچقرابت ولو ظاهری هم با آن ندارد) چیزی شبیه بهمحال است که یک فرد خبره درحوزه آهنگسازی و ترانهسرایی در سبک خود، ۱۲ ماه وقت بگذارد برای ساخت آهنگی که تماما از روی برنامههای کامپیوتری گرفتهشده و هیچ ساز زندهای در آن وجود ندارد. ساخت چنین ملودیهایی در بدبینانهترین حالت و برای فردی با قابلیتهای ساسی چیزی بیشتر از دو هفته وقت نمیبرد. برای ترانه این کار نیز خیلی بعید است فردی، چون او که خود را استاد قافیهسازیهای عجیب و کمتر کارشده میداند، بیشتر از یک هفته وقت صرف آن کرده باشد؛ بنابراین با اغماض فراوان، چیزی در حدود یکماه صرف ساخت این آهنگ شده که با جلوههای رایانهای کار برای کلیپ آن، نهایتا این وقت به ۴۵ روز رسیده است، بنابراین اینکه ساسی میگوید یکسال وقت صرف ساخت و تولید این آهنگ و کلیپ شده، اقدامی در همان زمینه برجستهسازی فعالیتهای موسیقایی خود است. اقدامی که حداقل طی سالیان اخیر یادگرفته چگونه روی آن موجسواری کند. بهجای وقت گذاشتن روی یک آلبوم، هر سال تکآهنگ میسازد و با همان تکآهنگ هم کارش پیش میرود.
[قضاوت درباره راست یا دروغ بودن یک سال طول کشیدن تهیه این موزیک ویدیو علاوه بر این که راحت نیست، خیلی اهمیت ندارد. اما این که ساسی با تعداد محدودی آهنگ، چنین موج سواری می کند نگران کننده است.]