- علی کهن مو
- سه شنبه ۷ ارديبهشت ۰۰
- ۱۴:۳۳
مقدمه
طب مکمل مجموعه ای از طب های سنتی یا فرعی یا روشهای درمانی است که در حیطهی پزشکی رسمی (مدرن) قرار نگرفتهاست یا اثربخشی آنها اثبات نشده، رد شده، غیرقابل اثبات و یا زیان بخش است؛ قسمتی از این ها در واقع هنوز مورد تأیید دانش روز پزشکی قرار نگرفتهاند، اما در کنار پزشکی امروز در اقوام و فرهنگ های مختلف استفاده میشوند. برای مثال می توان طب سوزنی، گیاه درمانی، طب سنتی چینی، ماساژدرمانی، انرژی درمانی و آنچه در این مقاله بحث می شود، یعنی طب سنتی ایران را نام برد.
در جامعه امروز ما تقابل هایی بین طب سنتی و پزشکی مدرن دیده می شود؛ به خصوص در این باره که کدام کارآمدتر است و هر یک چه جایگاهی در حوزه سلامت کشور باید داشته باشد.
افرادی شدیداً از طب سنتی و گاه ایرانی-اسلامی طرفداری می کنند و اغلب توصیه هایی که برگرفته از طب سنتی است را به کار می برند، حتی اگر در حد ادعا و شایعه باشد. این طیف گاه از پزشکی جدید ابراز انزجار می کنند و با عباراتی مثل «پزشک های امروزی به درد نمی خورند، آدم رو بدتر می کنند، دنبال پول اند، یه مشت مواد شیمیایی به خوردمون می دند» از آن صحبت می کنند. برخی در حد توطئه صهیونیزم و سرمایه داران غربی قضیه را پیش می برند.
گروهی در طیف مخالف، قویاً طب سنتی را می کوبند، و کسانی که دنبال آن می گردند را ناآگاه و مرتجع می دانند و توصیه های طب سنتی، روش های درمان آن و بحث مزاج ها و طبع ها را غیر علمی، شبه علم، عتیقه، عوام پسندانه و گاه خطرناک می دانند.
ویژگی های پزشکی نوین و طب سنتی
اما نظر بنده چیست؟ برای مقایسه، ابتدا ویژگی های مثبت تحقیقات در پزشکی نوین یا پزشکی مبتنی بر شواهد را بیان میکنیم.
روش های تحقیق و آزمایش و ابزار امروزی دقیق تر و قوی تر اند. شرایط آزمایش تحت کنترل بیشتری است؛ یعنی عوامل مختلفی که ممکن است تاثیر بگذارند را بیشتر حین آزمایش لحاظ می کنند. همین طور روی افراد زیادی آزمایش می کنند. در واقع تحقیقات پزشکی مراحلی دارد که از آزمایشگاه شروع شده، به حیوان می رسد. بعد روی جمع کوچکی از انسان ها آزموده می شود و بعد جمع زیادتر. برای هر مرحله باید حداقل استانداردها را داشته باشد. تولید واکسن کرونا نمونه خوبی است که مردم بسیاری در جریان فازهای مختلف مطالعه قرار گرفتند.
همچنین روی نوشته های علمی مثل مقالات و کتاب ها نظارت بهتری صورت می گیرد؛ دانشمندان متعددی هم را نقد می کنند و اگر نیاز باشد یافته های مورد بررسی اصلاح یا رد می شوند.
در نهایت آن نتیجه ای که به دست می آید و قرار است در بهبود سلامت جامعه استفاده شود، به واقعیت نزدیک تر است و به احتمال قوی تری می تواند مفید واقع شود.
این سوال را از متخصصان طب سنتی می توان پرسید که توضیحات و توصیه هایی که در کتب و اسناد طب سنتی به دست ما رسیده و موجود است، آیا نشان می دهد که آزمایش ها و بررسی های اطبای قدیم چقدر دقیق و جامع بوده است، روی چند نفر کار کرده اند، عوامل مختلف را تحت کنترل یا حداقل در نظر داشته اند یا خیر، ابزارشان دقت لازم را داشته است یا خیر.
در مقایسه با امروز به نظر میرسد امکانات و شرایط آن زمان بسیار ضعیف تر بوده است. پس نتیجه اولیه ای که به ذهن می رسد اعتبار بسیار بیشتر پزشکی نوین است. نه این که طب سنتی هیچ قابل استفاده نباشد، بلکه اعتبارش کمتر از طب نوین است و باید با احتیاط بیشتری با آن برخورد کرد.
اما بحث دیگر این است که طب سنتی ایرانی میراث تمدن بزرگ ایران ماست. بی توجهی و بدتر، تمسخر آن کار شایسته ای نیست؛ چون انگار به تمدن گذشته خود بی اعتنایی می کنیم و مایل نیستیم از آن زمان درس و الگو بگیریم.
ما حکما و اطبای بزرگی در تاریخ خود داشته ایم؛ مثل ابن سینا، زکریای رازی، حکیم جرجانی، الزهراوی، مجوسی اهوازی، ابن نفیس ... . این ها نوابغی بودند که خیلی زحمت کشیدند، ابداعات و اختراعات و اکتشافات خوبی داشته و در پیشرفت علم پزشکی سهم شگرفی داشتند. آن موقعی که اروپا در ظلمات جهل و سلطه خرافاتی کلیسا فرو رفته بود، این سمت مسلمانان و به ویژه ایرانی ها مشغول کسب و پیشبرد علم بودند، از جمله در پزشکی. خود مورخین اروپایی به آن دوران لقب Islamic Golden Age یعنی عصر طلایی اسلامی می دهند.
طب سنتی توجیهاتی هم دارد که باید راستی آزمایی شود. یکی جامع نگریستن به انسان است؛ یعنی روح و جسم را توامان در نظر می گیرد. صدها و بلکه هزاران سال تجربه دارد. با عقائد و آداب و عادات مردم یک ناحیه سازگاری دارد و طی نسل های متمادی در متن فرهنگ مردم قرار گرفته است.
همچنین به تازگی پژوهش هایی انجام شده یا در حال اجرا است که نتایج مثبتی نشان داده است. مثل تفاوت هایی که در سطح مولکولی بین افراد با مزاج متفاوت وجود دارد. مثال دیگر حجامت است که واقعا در درمان بعضی امراض موثر بوده، یا بعضی از گیاهانی که طب سنتی تجویز میکند واقعا مفید بوده است.
خود استفاده از مواد طبیعی جذبه دارد؛ یعنی مردم مایلند مواد طبیعی مصرف کنند و از مواد شیمیایی دور باشند؛ حتی اگر در مواردی طبق نظر متخصصان استفاده از مواد شیمیایی بهتر از مواد طبیعی باشد. ضمن این که دلایل دیگری برای محبوبیت طب سنتی، مثل ارزان تر بودن مواد و روش های مورد استفاده آن وجود دارد.
اما به نظر می رسد تا تحقیقات و مطالعات دقیق تر و کامل تر به شیوه علم امروز صورت نگیرد که اعتبار گزاره های طب سنتی را بررسی و محکم تر کند، ما نمی توانیم به عنوان افراد مسئول سلامت، ادعاهای مختلف طب سنتی را بپذیریم و به سادگی آن ها را به مردم سفارش کنیم.
هم اکنون چندین مجله علمی و محققانی در سرتاسر دنیا به روش های جدید روی مطالب طب سنتی کار می کنند. بعضی از طب های مکمل شواهد کافی و نتایج مثبتی نداشته اند وعمدتا بی فایده و حتی مضر از آب در آمده اند؛ بنابراین در عرصه پزشکی به تدریج کنار گذاشته شده اند؛ مثل هومئوپاتی و آیورودا.
اما مثلاً طب سنتی ایرانی و طب سوزنی موفق تر بوده اند. این ها اساتید و محققان دانشگاهی دارند؛ یعنی متخصصانی با مدرک معتبر که می توانند به سلامت جامعه کمک کنند، و با تحقیقات شان علم پزشکی را جلو ببرند. همین طور ما در وزارت بهداشت مدیر کل دفتر طب سنتی داریم که امور مربوط را مدیریت کند.
اگر برای شخصی به خصوص متخصص طب سنتی، طی تجربه چندین ساله ثابت شده که فلان روش طب سنتی خوب و مفید است، می تواند به استفاده از آن ادامه دهد. اما اطمینان واقعی سخت به دست می آید. این موجب نگرانی است که آن عزیزانی که از اثربخشی بعضی از روش های طب سنتی اطمینان دارند، اطمینان شان کاذب باشد و به خوبی روی آن مطالعه نکرده باشند.
مشکل اصلی و نتیجه گیری
پس طب سنتی بر پایه تجربیات افراد در طی سالیان متمادی به دست آمده و شاید در گذشته که روشهای تحقیق مدرن وجود نداشتند، بهترین راه یا حتی تنها راه پیشگیری و درمان به حساب میآمده اند؛ اما امروزه با وجود نکاتی که عرض شد، می شود و باید به طب سنتی انتقاد کرد. اگر جاهایی از آن مشکل دارد باید صریحاً بیان کرد. چون سلامت مردم مسئله ای حیاتی است.
مشکل اصلی ما بعضی ادعاهای گزاف و سودجویی هاست. مانند این که برای هر بیماری جدیدی نسخه پیچی می شود، قبل از آن که تحقیق کافی صورت گرفته باشد. مثلاً هنوز بیماری کرونا مورد تحقیق قرار نگرفته بود، در اوایل شیوعش، درمان معجزه آسا برای آن تبلیغ شد.
یا این که بدون شواهد کافی، برای درمان، دارو یا رژیم خاصی تبلیغ می کنند. موادی تجویز می کنند که عوارضش گریبانگیر بیمار می شود. این ها مشکلاتی اساسی و خطرناک است. البته که هر هر عرصه ای سودجویی و فریب وجود دارد، اما در طب سنتی رایج در اذهان، این نقاط تاریک زیاد یافت می شود.
تعارضاتی که بین طب سنتی و علم پزشکی نوین وجود دارد، قابل بحث است؛ از جمله در زمینه تغذیه مانند بحث چربی ها، بحث نمک دریا، موضوع داروهای گیاهی، مصرف لبنیات و ... . توصیه دلسوزان سلامت جامعه این است که تا پدید نیامدن شواهد کافی برای توصیه های طب سنتی، ترجیح بر رعایت نکات پزشکی جدید است.
بنده به این که ما در علم پزشکی سال های درخشان و افراد برجسته و تاثیرگذاری داشته ایم می بالم و مایلم که تحقیقات بیشتری روی طب سنتی ایرانی انجام بگیرد تا طب نوین و طب سنتی بتوانند کنار هم برای سلامت ما به کار روند. اما لازم است درباره آن دسته از توصیه هایی که با علم پزشکی جدید ناسازگار است و عوارض نامطلوبی دارد و متخصصان حوزه سلامت درباره آن ها مرتب هشدار می دهند، احتیاط شود. ما می توانیم گذشته درخشان مان را پایه ای برای پیشرفت علم سرزمین خود قرار دهیم، اما نباید در گذشته متوقف بمانیم.