- علی کهن مو
- پنجشنبه ۹ مرداد ۹۹
- ۱۲:۲۴
امروزه اطلاعات فراوانی از منابع مختلف به ما می رسد. آدمیان اطراف ما از خویشان و دوستان تا استادان و کارشناسان، از طرق حقیقی و مجازی به ما بسته های اطلاعات می دهند. روز به روز مطالب و خبرهای جدید به موارد قبلی افزوده می شود؛ گاهی خوش و گاه ناخوش. به هر صورت حجم زیادی است که ذهن و روان ما متحمل می شود و فضای مجازی بستری گسترده و قوی برای این انبوه شدگی اطلاعات است، بستری که در گذشته وجود نداشته است.
در زمان های پیش منابع و روش های کسب اطلاعات محدود بود. تعداد افرادی که با ما در ارتباط بودند و میزان دانش ما خیلی کمتر بود. نیز راه های انتقال اطلاعات محدود به گفتن و شنیدن و گاه مکتوب بود، مکتوب روی سنگ و لوح و سپس کاغذ. (در دو مطلب پیشتر، تاریخ مختصری از کتاب آورده ام.) حال وضع به گونه ای دیگر است. پس از تحول بزرگ ناشی از راه افتادن صنعت چاپ، فناوری ها و رسانه ها به سرعت مشغول تولید و ارائه اطلاعات هستند. در این زمینه محتوای دیجیتال و اینترنت دست در دست هم مشغول فعالیت اند و حد و مرز هم نمی شناسند.
سرعت افزودن اطلاعات در جهان فوق العاده زیاد است؛ به طوری که اگر در سال 1900 هر قرن اطلاعات بشر دو برابر می شد، الان هر چند روز، بلکه هر روز این اتفاق می افتد. برای ذهن ما درک این میزان دشوار است! اگر در نظر بگیریم که یک رمان بزرگ چقدر اطلاعات به صورت متنی دارد، هر سال هزار میلیارد برابر این رمان، اطلاعات در جهان تولید می شود. برای روشن شدن این حجم، خوب است بدانیم که اگر این رمان اندازه یک مورچه باشد، آن افزوده هر ساله اندازه قطر خورشید است. 110 کره زمین کنار هم قرار بگیرد می شود اندازه قطر خورشید. و باز تکرار می کنم این مقدار، هر سال افزوده می شود!
اما مسئله ای که شایسته دقت و بررسی است، تأثیر این اطلاعات در بهبود وضع ماست. جای تردید نیست که رفاه و امکانات در جای جای دنیا، به ویژه کشورهای پیشرفته ارتقا یافته است. ما کارهای خیلی بیشتری را در مدت مشخص می توانیم انجام دهیم، مسکن و خوراک و پوشاک و بهداشت ما به وضع مطلوب تری رسیده است و به اهداف متنوع تر و دوردست تری می توانیم برسیم. اما از لحاظ آرامش روانی، رشد معنوی و همچنین عدالت اجتماعی و نوع دوستی به نظر خیلی عقب مانده ایم. همین طور امکانات رفاهی، معیشتی و بهداشتی در مناطق محروم جهان کافی نیستند و متأسفانه علت عمده آن زیاده خواهی یا بی توجهی مردم نقاط مرفه جهان است. این نشان میدهد آن طور که باید اطلاعات بیشتر، زندگی بهتر به دنبال نیاورده است!
درباره آرامش روانی بیشتر توضیح میدهم. ذهن ما با این که تقریباً نامحدود است و می تواند اطلاعات زیادی را در خود ذخیره و پردازش کند، ولی به هر حال ظرفیت «کاربردی» خاصی برای این دو امر دارد. یعنی مانند یک سیستم کامپیوتری یا یک گوشی موبایل که حافظه و پردازنده خاصی دارد محدود است؛ البته که قابل ارتقاست اما بحث ما در این است که هجوم انبوه اطلاعات در بازه زمانی اندک بیشتر باعث پریشانی و سردرگمی ما شده است. و میزان نتیجه مفیدی که از دریافت آنها به ارمغان می آید، متناسب نیست. انگار شما دستگاهی باشید که مواد اولیه بیش از حد واردش شود و به اصطلاح داغ یا گیر کند.
متخصصان و روانشناسان عبارت Information Overload را برای این معضل انتخاب کرده اند، به معنای اضافه بار اطلاعات. مثلاً عصب شناس و محققی در این باره گفته بود طی 35 سال اطلاعات دریافتی یک آمریکایی به طور میانگین 5 برابر شده است. چقدر «بار اضافه» بر ذهن فرد تحمیل می شود!
قصد دارم از این وضع ایراد بگیرم: مشکل مهم، سطحی بودن بسیاری از اطلاعات ماست. در موضوعی که نیاز به نظر دقیق و عمیق و کارشناسانه دارد ما انگار به انگشت زدن به مطلب و چشیدن آن راضی هستیم، در حالی که موضوع در جای خود باید هضم و جذب شود. با کمال تأسف برخی مواقع از همین تکه ریزه ها به دیگران می دهیم تا آنان هم آلوده شوند!
روی دیگر این ایراد، از شاخه ای به شاخه دیگر پریدن است. اگر مطلبی ارزش و فایده دارد، پس خوب است مدت کافی و به قدر لازم روی آن کار شود. جوانب مختلف دیده و سنجیده گردد و نتیجه نهایی یا نسبتاً کافی به دست آید. بعد می توان به مطلب دیگر پرداخت. هنوز این قضیه روشن نشده، سیم برق را به موضوع بعدی کشیدن «روشنا»ی ما را تأمین نمی کند.
چرخ زدن طولانی در دنیای مجازی و به این پست و به آن سایت سرک کشیدن راه درست نیست. گاه تفریح وار می تواند خوب باشد، اگر در انتخاب همان سرگرمی ها هم دقت شود که از لحاظ محتوی و شیوه طرح مضر نباشد. بسیاری از این محتواها در دنیای امروز، از لحاظ علمی، اخلاقی و اجتماعی سودمند نیستند ولی به راحتی در اختیار افراد قرار گرفته اند. یعنی آتش سوزان وجود دارد و این ماییم که باید از سوختگی خود پیشگیری کنیم.
راه حل چیست؟ به نظر نویسنده، باید محتاطانه با پیام ها، اخبار و مطالبی که دریافت میکنیم مواجه شویم. بعضی از آنها صرفاً برای لحظه اند و برخی برای چند ساعت یا چند روز. بیش از این اگر بمانند زیان اند. شاید در صورت امکان، بخشی از آنها کلاً دریافت نشوند بهتر باشد! هرچیزی به اندازه خوب است ولی برای تعیین «اندازه» هر یک، نیاز به تفکر و مشورت و مطالعه بیشتر است. یک راهکار مناسب، برنامه ریزی برای کسب اطلاعات مهم تر و مفید تر است.
برای این که بدانیم چه مضر است و چه نیست، اهدافی از قبل باید داشته باشیم و سپس برنامه ای برای آن بچینیم. اگر این اقدام حیاتی درست صورت گیرد، آنچه با این برنامه در تضاد است مضر است. قطعاً استراحت گاه گاه در مسیر مفید است، بلکه خود جزئی از برنامه است. برای مثال، اگر بنده در علم تغذیه مشغول مطالعه و جمع آوری اطلاعاتم، و یک مطلب جالب درباره یک غذا یا چیزی دیگر می بینم که ربطی به اصل موضوع ندارد، باز این برای ذهن من می تواند تنفسی تازه باشد که حال خوبم را حفظ کند. و این حال خوب برای ادامه راه کمک می کند.
به عنوان آخرین نکته، پالایش یافته ها و جداسازی صحیح از غلط، و مفید از مضر، یک توانایی ست که می توانیم در خود بهبود ببخشیم. همان سه گانه تفکر، مشورت و مطالعه برای این مقصد راهگشاست. برای همین است که دلسوزان جامعه مرتب از تربیت خانوادگی و مدرسگی سخن می گویند و از سواد رسانه ای و از علم «منطق» و از افزودن به مطالعه و از مراجعه به متخصص و ... .
بنابراین محدودیت وقت و نیروی خود را در نظر بگیریم، برنامه درست طبق اهداف خود بچینیم، مطالب مفید و مضر را از هم تشخیص دهیم و سعی کنیم در این عصر که اطلاعات پراکنده و گسترده در دسترس ما قرار گرفته، با احتیاط آن ها را دریافت، پالایش و استفاده کنیم. تا این گونه روح و روان ما آسایش و رشد داشته باشد.